من با مردی زندگی میکنم که اگر بیست ساعت ازبیست وچهارساعت راپای تلویزیون بشینه محال ممکنه برنامه ای جز خبر ببینه وتنها چیزی که شاید وسوسه ش کنه یک فیلم تخیلی فضایی میتونه باشه،من بامردی زندگی میکنم که قرمه سبزی وبالوبیا چشم بلبلی وگوشت گوسفنددوست داره وبرخلاف مردهای ایرانی ته دیگ نمیخوره،مردی که همیشه انتخابش برای اوقات فراغت کتابهاش واتاق کارش ویک مشت کاغذه،مردی که همیشه وتحت هرشرایطی به مادرش والبته به همه مادرها احترام میزاره ومعتقد همیشه باید دربرابرشون صبوربود،مردی که چای ش باید داغ داغ داغ باشه..... ومن زنی هستم عاشق قرمه سبزی بالوبیا قرمز وگوشت گوساله،معتاد به شبکه های اجتماعی وانواع رسانه،روزتعطیل برای من مصادف با بیرون بودن هرچی دورتروبیشتربهتر....درسته که به زور شریک زندگیم درس میخونم مطالعه میکنم نقدفیلم مینویسم اما حقیقت اینه که عاشق کارای زنونه م مثل گل کاری...آشپزی...شیرینی پزی...چیدمان وتغییردادن دکورخونه،اهل ورزش وتحرک
ﺍﻯ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﻋﺰّﺕ ﺑﺲ ﻛﻪ ﺑﻨﺪﻩ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ ﻭﺍﻳﻦ ﻓﺨﺮم ﺑﺲ که پروردگارم تو باشی