بعد از اینکه از ریکاوری آوردنم توی اتاق . پرستار پسرم رو آورد من نمی تونستم بشینم همون جوری که به پشت خوابیده بودم پسرم رو گرفت روی سینم فسقلی همش جیغ میزد نمی تونست مک بزنه الهی فداش شم الان دارم از شیر می گیرمش غم همه دنیا روی دلم هست که دیگه نمی تونم بهش شیر بدم