سلام دوستان من زایمان اولم طبیعی بود یه دفعه دردم شروع شد تا رسیدم اورژانس دهانه رحمم 6 سانت باز شده بود 2 ساعت بعد دخترم بدنیا اومد درد شدیدش هم کلا 1 ساعت نشد خیلی راضی بودم بعدشم اذیت نشدم الانم تازه دومی رو باردارم دعا کنید این یکی هم خوب باشه نمیخوام سزارین بشم
لاغر بودی قبل بارداریت؟ چند کیلو اضافه کردی؟ ممکنه به اینا ربط داشته باشه؟؟؟ نگفتی کدوم بیمارستان؟ اگه تهرانی
بچه ها کاش میشد درد رو توصیف کرد
وفا جون من ایران نیستم عزیزم.... کل بارداریم نزدیک دوازده سیزده کیلو اضافه کردم ...الان از وزن قبل از بارداریم هم کمتر هستم...
وای ملودی معلومه که اذیت نمیشی. فک کنم اونجاها برا زایمان طبیعی کلی آدم رو کمک می کنن. مثل اینجا نیست که. تا می بینن درد زیاده میگن دیگه نمیشه برو سزارین
سلام من نسبتا راحت زایمان کردم. ساعت 2 بعد از ظهر یه درد شبیه پریود داشتم که فقط یکی، دو دقیقه طول کشید. بعدش هم یه لکه ی خونی دیدم، ولی هیچ درد دیگه ای نداشتم. ساعت 12:30 شب کیسه ی آب دور بچه پاره شد و من حدودا ساعت 1 صبح توی بیمارستان بودم. تا ساعت 2:30 که فقط هر از چندی آب ازم خارج می شد و غیر از یه کمی لرز و درد سیاتیکم که از سه هفته قبل شروع شده بود و مال پایین اومدن بچه توی لگن بود، هیچ حس دیگه ای نداشتم. از ساعت 2:30 دردام شروع شد و ساعت 5 صبح هم زایمانم تموم شده بود.
وفا جون پیاده روی خیلی کمک میکنه به زایمان راحت همینطور خوردن شربتهای گیاهی مثه تخم شربتی و البته میوه هایی که باعث روونتر کار کردن ببخشید روده هات بشه مرکبات مخصوصا گریپ فرود البته اگه داروی خاصی مصرف نمیکنی
وفا جون من راستش تا ماه آخر بارداری میگفتم سزارین.... ریس بخش یکی از پزشکانش رو فرستاد پیشم و باهام صحبت کرد گفت تیم جراحی ما بیست و چهار ساعته آماده است مطمئن باش کوچکترین خطری بخواد تهدیدت کنه سریع سزارین میکنیم ولی شانس زایمان طبیعی رو از خودت نگیر... که دیگه قبول کردم... باورت میشه وقتی وارد اتاق زایمان شدم با دیدن اون تجهیزات اتاق و آرامش و نور پردازی ملایم و شمع روشن و خلاصه هر چیزی که بهت احساس خوب میده ، نصف ترسم ریخت
تمام این دردهای زایمان بعد از شنیدن صدای نی نی انگار که اصلا نبودن هیچ چیزی تو دنیا لذت بخش تر از این نیست تو اون لحظه بتونی اون معجزه ضعیف کوچولو رو بغل کنی
معجزه ضعیف کوچولو... چه تعبیر قشنگی وفا جون البته اینم بگم من چون دخترم یک ماه زود به دنیا اومد و وزنش دو کیلو و نیم بود و سرویکسم هم کوتاه بود خب قاعدتا این کمک کرد به زایمان راحتم.... طفلک معصومم از همون موقع هوای مامانش رو داشت...
من خودم زایمان طبیعی کردم و خوب البته که یه چند ساعتی درد کشیدم ولی اینقدر که بعد از زایمان راحت بودم باورم نمیشد... برعکس خواهرم با بیحسی از کمر سزارین کرد و سردد کشنده ای گرفته بودش علاوه بر جای زخمهای زیر شکمش و تبی که کرده بود تا 4 روز و همش میگه من اصلا لذت بدنیا اومدن بچمو تو اون لحظات پردرد نتونستم بفهمم
بجه ها آخه من شنیدم اگه بلد نباشیم درست زور بزنیم ممکنه از مقعد دچار مشکل بشیم.و بواسیر بشیم یا نمی دونم کمر درد و افتادگی رهم و مثانه و ... پس اینا چی آخه؟ تازه خودم دلم میخواد طبیعی باشه و بعضی وقتا شجاع میشم که حتما طبیعی . اما میگم نکنه نتونم. از آمپول زدن به بین دو مهره هم می ترسم میگم نکنه فلج بشم!!!!
من هستم دوتا زایمان راحت داشتم دومى به مراتب راحتتر بود به نظرم به ژنتیک و سیستم بدن بستگى داره .من مادرم هم همینطور بوده
بدایه و فافا اپیدورال بودین؟
نه اپیدورال نبودم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
